پس از مدتها استفاده از مبل ما دیگر متوجه او نمی شویم، او مانند یکی از اعضای خانواده بخشی از زندگی ما است.
مبل یک قطعه ضروری برای داشتن در خانه است.
دوستانه و خوشآمد، به مواد مختلف، رنگهای مختلف و انواع استفاده تبدیل میشود.
اما یکی از سوالاتی که ذهن همه را درگیر کرده این است که مبل کلاسیک فرانسوی چگونه وارد زندگی ما شد.
ما داستان ها و تکامل آن را در طول زمان به شما خواهیم گفت!
در یونان باستان، ما از یک “کلینه” صحبت کردیم، یک مبل با نصف النهار.
با این حال، بیشتر برای استفاده اولیه بود، یا برای خواب یا گاهی اوقات برای شام .
از سنگ مرمر، چوب یا فلز ساخته شده بود.
علاوه بر این، نباید آن را با مبل هایی که نه تکیه گاه دارد و نه پشتی اشتباه گرفت.
می توان آن را از انواع مختلفی از مواد، پارچه یا چرم ساخت.
کاناپه را می توان یافت:
پس از مبل لویی سیزدهم، این لویی چهاردهم بود که طراحی جدیدی را آغاز کرد، او مبل سفت و سخت تری را انتخاب کرد: مبل لویی چهاردهم.
دومی برای چرت زدن طولانی در نظر گرفته نشده بود، فقط چند دقیقه نشستن از قبل دردناک بود.
متعاقباً، لویی پانزدهم مبل راحتی با مورفولوژی ایجاد کرد.
او را در سالنهای اجتماعی پیدا کردند که در آن اهالی ادب میتوانستند ملاقات کنند و بحث کنند.
سرانجام، لویی شانزدهم از روند مبلها در امان نماند، او پیچیدهتر بود، اگرچه به شدت شبیه به مبلهای لویی پانزدهم بود.
در قرن بیستم بود که طراحی با برجستهتر شدن منحنیها و بالشتک بزرگتر در سطح دستهها و بزرگتر شدن صندلی، بیشترین تکامل را پیدا کرد.
سرانجام، در دهههای 1920/1930، ما شروع به یافتن شکلهای رایجتری کردیم.
این هنر دکو روند جدید است.
ساختارها طراحی بیشتر، مدرن تر هستند.
ما روی اشکال کوتاهی نمیکنیم، طراحان میخواهند سبک کلاسیک را بشکنند و منحنیها و پرسپکتیوهای بیشتری ببخشند.
برهم نهی خطوط ، اشکال و تقارن وجود دارد.